قبل از مطالعه ادامه مطلب، لطفا انیمیشن کوتاه زیر رو ببینید.
https://www.aparat.com/v/rsbYA
آیا تجربه کاری شما مثل شخصیت این انیمیشن هست؟ روزهایی پر از روزمرگی و نه چندان سرشار از معنا و عواطف انسانی رو سپری میکنید؟ یا صبحها با شور و شوق به محل کار میرید و عصرها با انرژی به خونه برمیگردید؟ طبق نتایج تحقیقات، حدود 80% کارکنان دنیا تجربه کاریای مشابه این انیمیشن دارن.
آشنایی با شاخص دلبستگی کارکنان
شاخص دلبستگی کارکنان (Employee Engagement)، یکی از شاخصهای مهم و مطرحی هست که میتونیم باهاش کیفیت حضور افراد تو محیط کار رو بسنجیم. منظور از دلبستگی کارکنان، میزان مشارکت، درگیری و اشتیاقی هست که افراد نسبت به کار و محیط کارشون دارن. افرادی که به سازمانشون دلبسته هستن، از تمام ظرفیتهاشون برای پیشبرد اهداف سازمان استفاده میکنن و تجربهای بهرهور و لذتبخش از کار کردن دارن. موسسه گالوپ بصورت مستمر این شاخص رو در سطح جهان اندازهگیری میکنه و طبق آخرین اطلاعات این موسسه، تنها حدود 21% کارکنان دنیا به سازمانشون دلبسته هستن1.
برخی اعتقاد دارن که ماهیت کار پر از روزمرگی و متضاد با سرزندگی، لذت و شادیست. ما باید کار کنیم تا از درآمد حاصله، فرصتهایی رو برای کسب لذت و شادی در زندگی خلق کنیم. اما نتایح تحقیقات نشون میده که اولا انسانها ترجیحشون به داشتن شغل خوب و بامعناست و ثانیا چنین شغلهایی باعث بهرهوری بیشتر و در نتیجه عملکرد بهتر سازمان میشه. طبق نتایج تحقیقات گالوپ2، سازمانها با میزان دلبستگی کارکنان بالا 23% سودآوری، 14% بهرهوری و 10% وفاداری مشتریان بیشتری رو نسبت به سازمانها با میزان دلبستگی کارکنان پایین دارن.
بهبود دلبستگی کارکنان
این نکته رو باید در نظر بگیریم که مسئولیت بهبود دلبستگی برعهده سازمان و مدیریت است و نمیتونیم بدون فراهم کردن شرایط انتظار داشته باشیم که کارکنانی دلبسته داشته باشیم. برای بهبود دلبستگی مدلهای مختلفی وجود داره که از معروفترینهاش مدل موسسه گالوپ هست3. در این مدل 12 عامل ذکر شده که رعایتشون میتونه منجر به بهبود این شاخص بشه. یکی از این عوامل مورد زیر است:
در محل کار به من بعنوان یک انسان اهمیت داده میشود.
منظور از این عامل اینه که افراد در محیط کار ابتدا به عنوان یک انسان و سپس یک کارمند درنظر گرفته بشن، نه صرفا بعنوان منابعی قابل مدیریت برای رسیدن به اهداف سازمان. یک انسان جنبههای مختلفی رو شامل میشه که بر عملکرد و کیفیت بودنش موثره و رشدش در گروی رشد تمامی این جنبهها هست. سازمانی که تنها متمرکز بر جنبه فنی و تخصصی افراد باشه، نمیتونه از تمامی ظرفیت اونها در بلندمدت بهرهمند بشه. طبق تحقیقات گالوپ4، افراد در چنین سازمانهایی به احتمال 61% بیشتر دچار فرسودگی شغلی و به احتمال 48% بیشتر دچار استرس روزمره میشن که این امر منجر به کاهش بهره وری، افزایش نرخ گردش نیروی انسانی و سالانه بیش از 300 میلیارد دلار ضرر مالی میشه.
بهزیستی وارد میشود!
در چنین شرایطی در سالیان اخیر حوزه بهزیستی در دنیای منابع انسانی و مدیریت سازمانی پررنگ شده. هدف از این حوزه، کمک به افراد و سازمانهاست تا درک جامعتری از عوامل موثر برکیفیت زندگی و بهبودش پیدا کنن. هدف از مجله بهزیستی هم کاوش علمی و عملی این حوزه و کشف راهکارهایست که بتونه به افراد و سازمانها کمک کنه تجربه کاری و زندگیشون رو مبتنی بر بهبود بهزیستی بنا کنن. در ادامه این مقاله به بررسی تعریفی از بهزیستی و اثرات مثبت سرمایهگذاری روی اون خواهیم پرداخت.
طبق تعریف گالوپ، بهزیستی کیفیت تجربه ما از زندگیست. در واقع بهزیستی جوریه که زندگی ما در جریان هست. از منظور گالوپ4، 5 عامل زیر بر بهزیستی و کیفیت تجربه ما از زندگی موثره:
- شغل یا همون حرفهمون
- روابط اجتماعی
- وضعیت مالی
- محیط زندگی
- سلامت جسمانی
اگه در هر کدوم از این زمینهها بتونیم کیفیت بالایی رو تجربه کنیم، در نهایت میتونیم بگیم که زندگیای مبتنی بر بهزیستی خواهیم داشت (در مقالات بعدی بیشتر به جزئیات عوامل موثر بر بهزیستی و روشهای بهبود هر کدوم خواهیم پرداخت.)
فواید سرمایهگذاری روی بهزیستی
حوزه بهزیستی در سه سطح قابل بررسی هست: فردی، سازمانی و ملی.
افراد، سازمانها و حکومتها میتونن بر بهزیستی انسانها موثر باشن و اون رو جز اولویتها و تمرکز خودشون قرار بدن. تمرکز این مجله بر بهبود بهزیستی در دو سطح فردی و سازمانیست، اما هستن دولتها و کشورهایی که به این مقوله در سطح ملی توجه کرده و اقداماتی رو در راستای اون انجام میدن. نمونه این کشورها اسکاتلند هست که مدتیه در کنار تولید ناخالص داخلی (GDP)، میزان بهزیستی ملی رو بعنوان شاخصی برای سنجش موفقیت خود قرار داده. در تدتاک زیر، نخست وزیر اسکاتلند درباره برخی از اقدامات این کشور در راستای بهبود این شاخص گفته:
https://www.ted.com/talks/nicola_sturgeon_why_governments_should_prioritize_well_being?language=en
در سطح فردی مشخصا سرمایهگذاری روی بهزیستی تاثیر مستقیمی بر کیفیت تجربه ما از زندگی داره و منجر به افزایش شادکامی، طول عمر و رضایت از زندگی میشه.
طبق نتایج تحقیقات گالوپ4، سرمایهگذاری در سطح سازمان منجر به مزایای زیر خواهد شد:
- بهبود نگهداشت کارکنان: به احتمال 70% کارکنان کمتر در جستجوی شغل جدید خواهند بود.
- بهبود جذب کارکنان: 71% کارکنان در سازمانهایی با برنامههای بهزیستی محور، سازمانشون رو بعنوان یه محیط عالی برای کار پیشنهاد میکنن.
- کاهش فرسودگی شغلی: به احتمال 71% کمتر کارکنان دچار فرسودگی شغلی میشن.
- افزایش دلبستگی سازمانی: میزان دلبستگی سازمان 3 برابر افزایش خواهد یافت.
به سمت سرزندگی!
در این مقاله درباره معنا و مفهوم بهزیستی و تاثیر مثبتش روی بهبود کیفیت زندگی و عملکرد سازمانی آموختیم. هر کدوم از ما باید مسئولیت رشد بهزیستی فردیمون رو برداریم و از فرصت زندگی برای رشد همه جانبه استفاده کنیم. همچنین سازمانها میتونن کار رو به تجربهای مملو از سرزندگی، بهرهوری و اثرگذاری مثبت تبدیل کنن که طبق آمار ارائه شده قطعا یک رویکرد برد-برد هست.
در مقاله ماه بعد، مدلهای مختلف بهزیستی رو بررسی خواهیم کرد و نهایتا یک مدل رو مبنای ادامه مسیرمون در این مجله قرار خواهیم داد تا در چارچوب این مدل، روشها و اصولی رو در سطح فردی و سازمانی برای بهبود بهزیستی یاد گرفته و بکار بگیریم.
در نهایت این مقاله رو با توصیف آقای فورد از معنای کار به پایان میرسونم:
" کارگری که برای کسب و کار از جان و دل مایه میگذارد، بهترین کارگری است که میتوان در اختیار داشت و از او نمیتوان انتظار داشت تا بدون قدردانی مناسب از کارش همیشه همینطور باشد ... اگر کسی احساس کند که کار روزانهاش علاوه بر تامین مایحتاج ضروری، یک حاشیه آرامش به او میدهد و او را قادر میسازد تا فرصتهایی را برای فرزندانش و زندگی لذتبخشی را برای همسرش فراهم کند، آن وقت است که به کارش نگاه خوبی پیدا میکند و با کمال میل از جان و دل مایه میگذارد. این حس هم برای خودش و هم برای کسب و کاری که در آن کار میکند خوب است. کسی که از کار روزانهاش میزان رضایتمندی مشخصی را حس نمیکند، بهترین بخش مزدش را از دست میدهد."
منابع