وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

رویای من ساختن یک فرهنگ کاری مبتنی بر به‌زیستی هست. فرهنگی که در اون سلامت جسمانی، روانی، روحانی و عاطفی انسان‌ها مقدم بر هر اولویت دیگه‌ای تو محیط کاره و کار، منبعی برای بهبود کیفیت زندگیه.

وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

رویای من ساختن یک فرهنگ کاری مبتنی بر به‌زیستی هست. فرهنگی که در اون سلامت جسمانی، روانی، روحانی و عاطفی انسان‌ها مقدم بر هر اولویت دیگه‌ای تو محیط کاره و کار، منبعی برای بهبود کیفیت زندگیه.

وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

به نام خدا

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

 

من به دنبال موفقیت معنادار در زندگی هستم. برای شروع، چهارچوبی برای خود طراحی کردم تا به درک عمیق‌تری از معنای موفقیت معنادار برسم. خودم را یک سازمان در نظر گرفته و برنامه‌­ریزی استراتژیک انجام دادم. در نتیجه توانستم برای خود بیانیه ماموریت، چشم انداز، ارزش­‌های کلیدی و فسلفه‌ی زندگی تدوین نمایم:

  • بیانیه ماموریت: خلق تجربه‌ای مبتنی بر به‌زیستی تا در کنار هم بتوانیم زندگی و کار بهتری داشته باشیم.
  • بیانیه چشم‌­انداز: زندگی کردن در دنیایی که در آن عمده افراد در شرکت‌های به‌زیستی محور کار خواهند کرد (شرکت‌هایی که برای به‌زیستی کارکنان، مشتریان و جوامع تلاش می‌کنند.)
  • ارزش­‌های کلیدی: تقکر بی‌نهایت | با همدیگر بهتر است | تعهد | روراستی | تلاش برای تعالی
  • فلسفه زندگی: خداوند موفقیت زندگی ما را براساس تعداد زندگی‌هایی که تحت تاثیر مثبت خود قرار داده‌ایم می‌سنجد.

در مرحله بعد دریافتم بهترین مسیر استراتژیک برای تحقق ماموریت، زندگی روزانه‌ی ارزش‌­ها و حرکت به‌­سوی چشم انداز انتخاب حوزه منابع انسانی به عنوان مسیر شغلی‌­ام می‌باشد. برای من منابع انسانی فراتر از یک حرفه، بستری برای تحقق رسالت زندگی­‌ام است. من یک فرد علاقه­‌مند به حوزه منابع انسانی­‌ام که همواره به دنبال فرصتی برای توسعه مهارت­‌های خود در این حوزه و ایجاد اثر متمایز هستم.

من مهارت­هایی مانند کار تیمی، یادگیری مستمر، تعهد و سخت کوشی، همدلی و خلاقیت و نوآوری را آموخته‌ام. قویا معتقدم که این مهارت­ها در کنار تجربه های آکادمیک و حرفه­ای، من را به خوبی برای یک زندگی بامعنا براساس ماموریت، ارزش­ها و چشم­انداز آماده کرده است.

باورهایم نسبت به زندگی

باورهای من نسبت به کار و زندگی بطور خلاصه در سه محور زیر قابل بیان است:

  1. باید بی­نهایت زندگی کرد.

عمر ما فانیست، اما زندگی بی­نهایت است. قوانین زندگی کاملا شفاف نیستند، بازیگران آن کاملا شناخته شده نیستند و چیزی به‌­نام برنده یا بازی در زندگی نداریم. زندگی یک بازی بی‌­نهایت است که همواره در جریان می‌­باشد. ما انسان‌ها بعنوان بازیگران این بازی، فقط مدتی وارد این بازی شده و سپس خارج می‌­شویم. عاقلانه است که در یک بازی بی‌­نهایت، ما نیز بصورت بی‌­نهایت بازی کنیم. یعنی به‌­جای اینکه دنبال برد، بهتر بودن، برتر بودن و غلبه بر دیگران باشیم، ماموریت و چشم‌­انداز زندگی خود را تعریف کرده و زندگیمان را وقف تحقق ماموریت و پیش­روی به سوی چشم‌­انداز و ساختن آینده‌­ای بهتر در این دنیا نماییم. درست است که در نهایت از این دنیا م‌ی­رویم، اما اثرمان بی­نهایت باقی خواهد ماند و افرادی خواهند بود که مسیرمان را ادامه دهند.

  1. زندگی و کار از هم جدا نیستند.

هر یک از ما ماموریتی (رسالتی) در زندگی داریم که دلیل وجودی ما است. من بستری کلی به نام زندگی میبینم که از چهار جز کار، خانواده، اجتماع و شخص تشکیل شده است. ما بیشتر عمرمان را در محیط کار می‌گذرانیم تا خانواده. بیشتر با همکارانمان در ارتباط روزانه هستیم تا خانواده. در نتیجه کیفیت زندگی ما بیش از کیفیت خانواده­‌مان وابسته به کیفیت کارمان است. در نتیجه باید کارمان را بعنوان جزئی از هویت و رسالتمان در زندگی ببینیم، این که کارمان قرار است به ما در تحقق چشم اندازها و خلق آینده‌­ای بهتر کمک کند. بستری باشد برای زندگی با معنا، نه جدا از زندگی.

  1. ما با اثراتمان بر زندگی یکدیگر سنجیده می­شویم.

جمله­ای از کلیتون کریستنسن هیچگاه از ذهن من نمی­‌رود:" شاخصی که خداوند براساس آن زندگی ما را ارزیابی می­کند دلارهایمان نیست، بلکه تعداد زندگی انسان‌هایی است که بهبود داده­‌ایم."

اعتقاد داریم ارزش زندگی ما براساس کارهایی که برای بقیه انجام داده‌­ایم سنجیده می­‌شود، نه صرفا موفقیت­‌های فردی­مان. اگر هر یک از ما به دنبال بهبود زندگی اطرافیانمان در حد توان باشیم، بوسیله آموزش و توسعه آنها یا حل مشکلات احساسی آنها یا ...، یک قدم به‌­سوی مدینه فاضله‌­ای که همگان منتظر ایجادش توسط بقیه هستیم نزدیکتر خواهیم شد.