بدون خلوت کردنی فوق العاده، خلق
هیچ کار درخوری امکان پذیر نیست.
- پابلو پیکاسو
بیل گیتس،
بنیانگذار شرکت مایکروسافت و دومین مرد ثروتمند جهان، مشهور است همواره هفته ای را
تعطیل میکند تا به جای وظایف روزانه اش در مایکروسافت، فقط به خواندن و فکر کردن
بپردازد. این عادت او به دهه 1980 برمی گردد و اینکه حتی در اوج گسترش مایکروسافت
هم به این کار ادامه داده است.
به عبارت دیگر،
دو بار در سال در طول پرمشغله ترین و آشفته ترین دوران تاریخ شرکت، باز هم زمان و
فضایی را در برنامه زمانی خودش خلق کرده بود تا به مدت یک هفته جز خواندن مقاله و
کتاب، مطالعه ی فناوری و فکر کردن درباره ی تصویری کلان کاری نکند. او اسم این
هفته را «هفته تفکر» نامیده است.
بدیهی به نظر می رسد،
ولی آخرین باری که در روز پرمشغله تان وقت گذاشتید تا فقط بنشینید و فکر کنید کی
بود؟ منظورم پنج دقیقه ای نیست که صبح ها در حین رفتن به محل کار برای تنظیم فهرست
کارهای روزانه تان وقت می گذارید یا جلسه ای که در آن درباره ی رویکردتان در برابر
پروژه ی دیگری که رویش کار می کنید، غرق تفکر شده اید. منظورم کنار گذاشتن آگاهانه ی
زمانی عاری از حواس پرتی در مکانی عاری از حواس پرتی است که در آن، جز فکر کردن
هیچ کار دیگری نمی کنید.
رویکرد اشتباه
رویکرد اشتباه
اکثر افراد این است:«سرم شلوغ است و برای فکر کردن درباره زندگی وقت ندارم».
با این طرز تفکر
خودمان را در زندگی مشغول انبوه چیزهای کم اهمیت کرده و از تمرکز و پرداختن به
حیاتی ترین مسائل زندگی خود باز می مانیم، و لذت سفر زندگی را آنچنان که باید نمی چشیم.
زمانی به خود می آییم که با حسرت به زمان های سپری شده خود نگاه کرده و همچنان حس
میکنیم که به اهداف خود نرسیده ایم. مانند مدیر شرکتی که پنج سال بیشتر از آنچه
قرار بود در شرکتی مانده است. او حتی زمانی برای تامل کردن و دیدن چشم انداز آینده
وقت نگذاشته بود. به اکثر سازمان های دولتی و خصوصی کشور خودمان که نگاهی
بیندازیم، نه فضایی و نه زمانی برای کارکنان خود جهت تامل ایجاد نمی کنند. با این
رویکرد چگونه میتوان توقع اثربخشی و نوآوری از کارکنان یک سازمان داشت!
رویکرد صحیح
افراد هدفمند و اصل گرا همواره به خود
می گویند:«باید فضایی برای فرار کردن از مشغله ها و بررسی زندگی ایجاد کنم.»
همه ما می توانیم یاد بگیریم که در
زندگی مان فضای بیشتری خلق کنیم. همه ما می توانیم برای خود یک هفته تفکر ایجاد
کنیم. زمانی که به دور از روزمره گی های زندگی، در تمرکز و بدون مزاحمت به تفکر
درباره زندگی حرفه ای، زندگی خانوادگی، سیاست، مسائل سیاسی و اجتماعی و غیره
بپردازیم. این تفکر به ما کمک می کند چیزهای حیاتی زندگی مان، آنهایی که ما را به
چشم انداز و اهداف خود نزدیکتر می کند، را تشخیص داده و بهره وری زندگی خود را
افزایش دهیم.
تعجبی ندارد
در شرکتی مانند گوگل تعداد قابل توجهی از محصولات شرکت مانند جیمیل در زمان
استراحت کارکنان خلق شده است. گوگل کارکنان خود را تشویق می کند که حداقل روزی دو
ساعت از زمان کاری خود را به انجام پروژه های شخصی خود بپردازنند. کارکنان در این
زمان به دور از استرس، مشغله ها و روزمرگی های شغلی خود زمانی برای تفکر و تمرکز
داشته که نتیجه آن خلق نوآوری های متعدد در این شرکت شده است.
اتاقک سیاه بدون فناوری
در دانشکده طراحی
دانشگاه استنفور مخفیگاهی در طبقه همکف دانشکده ساخته شده که «اتاق سیاه»
نام دارد. این اتاق کوچک به عمد طوری طراحی شده است که فقط یک تا سه نفر در آن جا
شوند. این اتاق بدون پنجره و عایق صداست و از قصد طوری طراحی شده که در آن خبری از
حواس پرتی نباشد. در این اتاق هیچ فناوری وجود نداشته و امکان استفاده از آنها نیز
نمی باشد. افراد فقط برای فکر کردن به آن جا می روند تا آگاهانه تشخیص معدود
چیزهای ضروری را از انبوه چیزهای خوب تمرین کنند.
همه ما باید یک
اتاقک سیاه بدون فناوری برای خود داشته باشیم. فناوری میتواند مخل تمرکز و تفکر
شود. دقت کنید امروزه زمانی که در فرودگاه منتظر سوار شدن بر هواپیما هستیم یا در
مطب دکتر منتظر این هستیم که نوبتمان شود، خود را با موبایل یا سایر ابزار فناوری
سرگرم می کنیم. زمانی که می توانستیم برای فکر کردن و پردازش اختصاص دهیم.
در زمان تفکر و
تمرکز خود باید خود را از فناوری دور کرده و در اتاقک سیاه خود فقط قدم زده و به
تامل بپردازیم.
چه دو ساعت در
روز وقت بگذارید یا دو هفته در سال یا حتی پنج دقیقه در اول هر روز، مهم است که
برای فرار از زندگی پرمشغله تان فضایی ایجاد کنید.
برگرفته از کتاب اصل گرایی، نوشته گرگ مک کویین
#جمعه_یادگیری
#اصل_گرایی
#Learning_Friday
#Essentialism