وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

رویای من ساختن یک فرهنگ کاری مبتنی بر به‌زیستی هست. فرهنگی که در اون سلامت جسمانی، روانی، روحانی و عاطفی انسان‌ها مقدم بر هر اولویت دیگه‌ای تو محیط کاره و کار، منبعی برای بهبود کیفیت زندگیه.

وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

رویای من ساختن یک فرهنگ کاری مبتنی بر به‌زیستی هست. فرهنگی که در اون سلامت جسمانی، روانی، روحانی و عاطفی انسان‌ها مقدم بر هر اولویت دیگه‌ای تو محیط کاره و کار، منبعی برای بهبود کیفیت زندگیه.

وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «development» ثبت شده است

۲۶
بهمن


اخیرا برای انجام یکی دوتا پروژه منابع انسانی مجبور به نوشتن پروپوزال برای کارفرمایان پروژه شدم. از نوشتن پروپوزال خاطرات خوبی نداشتم. در واقع هر وقت پروپوزالی برای پروژه ای نوشته بودم، نهایتا منجر به شکست در گرفتن پروژه شده بود. این خاطرات شکست های گذشته باعث شده بود که برنامه ریزی ام برای پروژه های جدید و نوشتن پروپوزال های دقیق تحت تاثیر قرار بگیرد. در هفته گذشته که در حال خواندن کتاب اصل گرایی و گوش کردن به پادکستی از آقای محمد شعبانعلی درباره برنامه ریزی آینده بودم، راهکار فوق العاده ای برای حل این مشکل یافتم. راهکاری برای فراموشی شکست های گذشته و برنامه ریزی بهتر برای آینده.

شکست های گذشته، مانعی برای آینده نگری

گفته می شود که به خاطر سپردن هنر ارزشمند و دشواری است، اما فراموش کردن کار بسیار دشوارتری است. در ذهن همه ما تصاویر و خاطرات زیادی از شکست های زندگی مان ثبت شده است. شکست های کاری، شکست های عاطفی، شکست های درسی و ... بارها در گذشته برایمان اتفاق افتاده و خاطراتشان حجم زیادی از ذهنمان را اشغال کرده است.

فکر کردن و برنامه ریزی برای آینده در حالی که ذهنمان همچنان درگیر به یادآوری شکست های گذشته است کاری عذاب آور و طاقت فرسا است. البته که شکست ها و گذشته برای یادگیری و کسب تجربه برای بهره مندی در آینده است، اما ذخیره خاطرات خود این شکست ها در ذهنمان مانع از برنامه ریزی مان برای آینده می شود.

حالا چگونه می توانیم این ماموریت دشوار فراموش کردن شکست ها را انجام دهیم؟

چارلز دوهینگ در کتاب خود به نام قدرت عادت یکی از راهکارهای اینکار را به ما معرفی کرده است. قبل از صحبت درباره این راهکار بهتر است ابتدا با ماهیت یک عادت آشنا شویم.

عادات چگونه کار می کنند؟

بیشتر ما عادات رفتار خاصی داریم که می خواهیم تغییرشان دهیم، خواه کمتر خوردن غذای ناسالم باشد یا کمتر نگران شدن. ولی وقتی سعی می کنیم، متوجه می شویم تغییر حتی ساده ترین و کوچک ترین عادت به شکل شگفت انگیز و ناراحت کننده ای دشوار است.

پس چگونه می توانیم عادات مخرب خود را تغییر دهیم؟

چارلز دوهینگ در کتاب قدرت عادت توضیح می دهد: «هر عادتی از طی شدن یک حلقه بوجود می آید. این حلقه از یک سرنخ، یک روال و یک پاداش تشکیل می شود. سرنخ یعنی عامل محرکی که به مغزتان می گوید به حالت خودکار برودو از کدام عادت استفاده کند. بعد روال (خود رفتار) است که می تواند فیزیکی، ذهنی یا هیجانی باشد. سرانجام، پاداشی است که کمک می کند مغزتان متوجه شود آیا این عادت خاص ارزشش را دارد که برای آینده به خاطر سپرده شود یا نه؟ به مرور زمان و با تکرار این حلقه خودکارتر می شود و آن رفتار تبدیل به یک عادت می شود.»



این یعنی اگر بخواهیم عادتی را تغییر دهیم، نیاز به تغییر رفتار نداریم بلکه باید سراغ سرنخی برویم که محرک و آغاز کننده این رفتار است. یا باید این سرنخ را حذف کنیم یا راهی پیدا کنیم که این سرنخ تداعی گر یک رفتار مثبت برایمان شود. برای مثال، وقتی که هر روز از کنار یک شیرینی فروشی رد می شوید و بوی شیرینی های تازه پخش شده در فضا (سرنخ) شما را تحریک به خریدن شیرینی (رفتار) می کند، برای تغییر این عادت مخرب تغذیه ای خود یا باید مسیر حرکتتان را تغییر دهید (حذف سرنخ) یا خودتان را وادار کنید که حس بوی شیرینی های تازه شما را به یاد خریدن میوه جات تازه بیندازد (تغییر تعبیر سرنخ).

شکست ها عادات ذهنی اند

به یادآوری شکست ها نیز برایمان تبدیل به یک عادت ذهنی شده است. همیشه سرنخ هایی وجود دارند که با مشاهده، شنیدن یا لمس آنها محرک هایی می شوند برای به یادآوری شکست هایمان. مثلا اگر از یک شرکت اخراج شده ایم، هر وقت که از نزدیکی خیابان آن شرکت می گذریم، ذهنمان تحریک شده و خاطرات شکست شغلی مان در آن شرکت را به یاد می آوریم. یا اگر در یک رابطه عاطفی ناموفق بوده ایم، مشاهده افرادی که از لحاظ ظاهری شبیه معشوقه سابقمان است، محرکی می شود برای به یادآوردن خاطرات آن شکست عاطفی.

حالا می توانیم از از تکنیک چارلز دوهینگ برای تغییر عادات مخرب استفاده کرده و شکست های خود را به فراموشی بسپاریم. کافی است محرک هایی که سبب به یادآوردن آن شکست ها می شوند را شناسایی کرده و آن ها را حدف کنیم یا خودمان را وادار کنیم تعابیر مختلفی از آنها داشته باشیم. مثلا اگر از حوالی ساختمان شرکت قبلی مان رد شدیم، محرک را روزی انتخاب کنیم که بخاطر انجام فوق العاده پروژه ای مورد تشویق قرار گرفتیم.

در ابتدا این کار دشوار است اما هربار که اینکار را انجام می دهید پیوندی که در مغزتان بین سرنخ و رفتار جدید وجود دارد قوی تر می شود و خیلی زود به طور ناخودآگاه و خودبه­خود رفتار جدید را اجرا می کنید.


#جمعه_یادگیری

#قدرت_عادت

#Learning_Friday

#Power_of_Habit

  • حمیدرضا لاچین
۱۸
بهمن


نیمی از مشکلات زندگی را می توان از بله گفتن بیش از حد سریع و نه گفتن نه چندان سریع دانست.

v    جان بیلینگز

در کشورمان شاهد سرمایه گذاری و تزریق دائمی پول در شرکت های خودروسازی مانند ایران خودرو و سایپا از طرف دولت هستیم. تخصیص وام های کلان، تخصیص بودجه سالانه و حمایت در برابر مصرف کنندگان از اقداماتی بوده که در طول حیات این خودروسازان بارها شاهدش بوده ایم. یک نمونه تخصیص وام تا سقف 25 میلیون تومان در سال 1394 برای شکستن اعتصاب مردم در خرید خودروهای داخلی می باشد.

به قول یکی از اساتیدمان ما خودروسازهای خوبی نمی شویم، اما میتوانیم در قطعه سازی سرآمد شویم. چرا در شرایطی که بر همگان و دولت ضعف ما در خودروسازی، عدم توانایی در کسب رضایت مشتریان و مزیت رقابتی پایین در بازار جهانی آشکار است، اما سرمایه گذاری بر این صنعت بیشتر و بیشتر می شود؟

یکی از دلایل، پدیده روان شناختی بسیار شایعی به نام «خطای هزینه هدر رفته» است.

خطای هزینه هدر رفته میل به ادامه دادن سرمایه گذاری زمان، پول یا انرژی در کاری است که می دانیم نتیجه ای ندارد فقط به دلیل اینکه هزینه ای غیرقابل جبران را متحمل شده یا از دست داده ایم. البته این ممکن است به سادگی به دور باطل تبدیل شود: هر چه بیشتر سرمایه گذاری می کنیم، برای به پایان رساندن کار و دیدن نتیجه نهایی سرمایه گذاری مان مصمم تر می شویم. هر چه در کاری بیشتر سرمایه گذاری کنیم، رها کردن آن دشوارتر می شود.

یک نمونه تجاری این خطا جت مسافربری کنکورد (Concorde) می باشد. این جت دستاوردی چشمگیر در حوزه ی مهندسی هوانوردی بود که می توانست در ظرف دو ساعت و پنجاه و دو دقیقه و پنجاه و نه ثانیه از لندن به نیویورک برود (کمتر از نصف زمان متعارف). کنکورد سریع ترین هواپیمای مسافربری جهان است.

این هواپیما یک شکست مالی کامل بود. دولت های بریتانیا و فرانسه بیش از چهار دهه به سرمایه گذاری در این طرح ادامه دادند در حالی که می دانستند احتمال بازگشت سرمایه گذاری های مداوم شان بسیار ناچیز است. هزینه هدر رفته طراحی و ساخت کنکورد یک میلیارد دلار بود. با این حال، هر چه دولت های فرانسه و انگلیس پول بیشتری به این پروژه تزریق می کردند، خروج از آن بحران دشوارتر می شد.

خطای هزینه هدر رفته در زندگی شخصی مان هم به وفور اتفاق می افتد. به دلیل همین خطا، تا آخرین دقیقه فیلمی افتضاح در سینما می مانیم، این کار را برای هدر نرفتن پولی انجام می دهیم که برای بلیت داده ایم. به دلیل همین خطا، به جای گرفتن تاکسی، برای اتوبوس یا مترویی که هرگز نمی آید منتظر می مانیم و به دلیل همین خطا به سرمایه گذاری در روابط سمی ادامه می دهیم در حالی که می دانیم تلاش هایمان فقط اوضاع را بدتر می کند.

اما راه حل دوری از این خطا چیست؟

راه حل داشتن جسارت و اعتماد به نفس لازم برای اعتراف به اشتباه خود و لغو تعهد است، حالا هزینه هدر رفته هر چقدر که می خواهد باشد.

به جای پرسیدن سوالاتی مانند «چرا حالا که این قدر زیاد در پروژه سرمایه گذاری کرده ام، دست نگه دارم؟» یا «اگر به تلاش کردن ادامه دهم، می توانم این کار را به سرانجام برسانم؟»، باید از خودمان سوالاتی مانند «اگر در این پروژه سرمایه گذاری نکرده بودم، حالا چقدر در آن سرمایه گذاری می کردم؟» یا «اگر حالا تخصیص منابع را متوقف کنم، چه کارهای دیگری می توانم با این زمان یا پول بکنم؟» بپرسیم.

از اعتراف به شکست متنفر نباشید و از جلوی ضرر را گرفتن اسقبال کنید.

v      برگرفته از کتاب اصل گرایی، نوشته گرگ مک کویین


#جمعه_یادگیری

#اصل_گرایی

#Learning_Friday

#Essentialism


  • حمیدرضا لاچین