وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

رویای من ساختن یک فرهنگ کاری مبتنی بر به‌زیستی هست. فرهنگی که در اون سلامت جسمانی، روانی، روحانی و عاطفی انسان‌ها مقدم بر هر اولویت دیگه‌ای تو محیط کاره و کار، منبعی برای بهبود کیفیت زندگیه.

وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

رویای من ساختن یک فرهنگ کاری مبتنی بر به‌زیستی هست. فرهنگی که در اون سلامت جسمانی، روانی، روحانی و عاطفی انسان‌ها مقدم بر هر اولویت دیگه‌ای تو محیط کاره و کار، منبعی برای بهبود کیفیت زندگیه.

وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ ایران» ثبت شده است

۲۲
بهمن

تاریخ و سرگذشت هر ملتی متاثر از سه عامل جغرافیا، من و نهاده. منظور از جغرافیا، ویژگی‌های محیطی هست که در اون زندگی می‌کنیم، شامل شرایط آب و هوایی، منابع در دسترس، همسایگان و .... و منظور از من، خلقیات، اقدامات و تصمیمات افراد اون ملته. در نهایت نهاد، مجموعه‌ای از مناسبت‌های تثبیت شده در مرور زمان هست که تعامل بین افراد یک ملت رو تنظیم و ساماندهی می‌کنه. نهادها در واقع گرامر زندگی اجتماعی هستن و در واقعیت خود رو بصورت فرهنگ، عرف‌های رفتاری، سنت‌ها، قوانین، استانداردها و ... نشون می‌دن. این سه عامل با هم رابطه‌ای هم‌بسته دارن و تغییرات در هر کدوم بقیه عوامل رو تحت تاثیر قرار می‌ده. (در نگرش‌های مختلف تاریخی معمولا یکی از این عوامل رو مهم‌ترین قلمداد و سرگذشت ملت رو براساس اون تحلیل می‌کنن. مثلا کتاب «اسلحه، میکروب، فولاد» متمرکز بر عامل جغرافیا، کتاب «چگونه ما، ما شدیم؟» متمرکز بر عامل من و کتاب «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» متمرکز بر عامل نهاد هست.)

اگه به وضعیت این سه عامل در شرایط کنونی ایران نگاه کنیم، می‌بینیم که از لحاظ جغرافیایی با شرایط خشکسالی، از بین رفتن منابع طبیعی و وضعیت بحرانی در منطقه روبه‌رو هستیم. خلقیاتی مثل سلطه‌پذیری وسلطه‌گری، بی‌اعتمادی به غریبه‌ها، بی‌انضباطی و ... در ما نهادینه شده که مسیر توسعه رو سخت می‌کنه و منجر به تصمیمات خودمحور و کوتاه مدت می‌شه و در نهایت نهادهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ناکارآمد، غیرفراگیر و بسته‌ای رو داریم که به جای مشارکت و نفع عمومی، متمرکز بر حفظ قدرت و تطمیع دایره وفادارن هست. در چنین شرایطی چطور می‌تونیم آینده‌ای متفاوت خلق کنیم؟

جغرافیا جز عواملیه که ما کمترین تاثیرگذاری رو روش داریم. تغییر خلقیات و عادات هم کاری زمانگیر هست و هم تاثیراتش در نسل‌های بعدی نمایان خواهد شد. از طرفی باتوجه به ویژگی اجتماعی بودن انسان‌ها، ثابت شده تغییرات نهادی معمولا بیشترین و کوتاه‌مدت‌ترین اثرگذاری رو دارن. اما دولت در حال حاضر میل و اراده ایجاد هر گونه تغییری رو نداره. پس چطور می‌تونیم تغییراتی در نهادها ایجاد کنیم؟ دکتر لشکربلوکی در کتاب استراتژی توسعه ایران، استراتژی ریزنهادسازی رو بعنوان استراتژی‌ای امکان‌پذیر برای تحقق این امر مطرح می‌کنه.

 در این استراتژی، در اجتماعات کوچکتر مثل سازمان، مدرسه، خانواده، محله و ... مجموعه مناسبات و گرامر جدیدی ایجاد می‌شه، به امید روزی که این ریزنهادها با هم هم‌افزایی کرده، تکثیر شده و نهاد ملی رو تحت تاثیر قرار بدن. این ریزنهادها، موفقیت‌های کوچیکی هستن که امید و اعتماد رو برای تغییر در ما زنده نگه‌می‌دارن.

سازمان‌ها و شرکت‌ها می‌تونن بستری مناسب برای تمرین ریزنهادسازی باشن. توسعه ایران رو می‌شه از مسیر تحول فرهنگ کار شروع کرد. از راه ساخت‌ ریزنهادهایی مانند موارد زیر که تمرینی برای تجربه نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باز و فراگیر هستن:

  • آموزش مهارت‌های توسعه‌آفرین مثل گفت‌وگوی موثر، تفکر انتقادی، خودآگاهی، برنامه‌ریزی بلند مدت، حفاظت از محیط زیست و ....
  • ایجاد سیستم شنوایی سازمانی برای مشارکت پرسنل در مدیریت و توسعه شرکت از طریق اشتراک ایده‌ها، انتقادات و پیشنهادات
  • فراهم کردن فضایی برای تمرین بازخورد بین سطوح مختلف سازمان
  • ایجاد کمیته‌هایی از دل پرسنل برای شناسایی و رفع ضعف‌ها در تجربه کاری
  • توجه به مباحث محیط زیستی و توسعه سبز
  • سهیم کردن پرسنل در رشد و سودآوری شرکت از طریق توزیع سهام یا پاداش تشویقی
  • ایجاد فرآیندهایی برای انتصابات مبتنی بر شایسته‌سالاری
  • تقویت مدیریت مشارکتی به جای مدیریتی دیکتاتوری
  • عدم توجه به نژاد، جنسیت، مذهب و ... در جذب و ارتقا افراد سازمان
  • و ....

به قول گاندی ما می‌تونیم تغییری باشیم که دوست داریم در دنیا ببینیم.

سوال: چه ریزنهادهای دیگه‌ای به نظر شما می‌تونه در سازمان‌های ایرانی جاری بشه؟


پی‌نوشت: پیشنهاد می‌کنم در این روزها، دو فایل زیر از دکترلشکربلوکی با موضوع دلایل عقب‌افتادگی ایران در مسابقه توسعه و استراتژی‌های توسعه ایران رو بخونید.

https://t.me/Dr_Lashkarbolouki/70

https://t.me/Dr_Lashkarbolouki/92

  • حمیدرضا لاچین
۱۳
بهمن

"معتقدم بدون تقویت توانایی گفت‌وگو در یک جامعه، آرزوی توسعه آرزویی محال است."

- دکتر محسن رنانی

دکتر محسن رنانی در کتاب «چرخه‌های افول اخلاق و اقتصاد»، به دلایل عقب ماندن ایران در مسابقه توسعه پرداخته و دلایل متفاوتی رو ذکر ‌می‌کنه. از جمله این دلایل تمایل ایرانیان به سلطه‌پذیری و سلطه‌گری است که ریشه در تاریخچه و سرگذشت کشور ما داره. به این دلیل که در فرهنگ ما پذیرش نسبت به فاصله با قدرت وجود داره (طبق مدل فرهنگی هافستد در هر موقعیتی به بررسی جایگاه خودمون نسبت به طرف دیگه گفت‌وگو می‌پردازیم. اگه در موضع پایین دست باشیم، راه سکوت و پذیرش رو پی می‌گیریم و در صورتی که در یک موقعیت حاکم و بالا دست باشیم، به خشونت و تحمیل سلطه روی میاریم. اندک هستن مواردی که به گفت‌وگوی موثر با هم بپردازیم و از فضای مقابله فاصله بگیریم. منظور از گفت‌وگو هم ایجاد جریان آزادی از اطلاعات در فضایی امن برای رسیدن به نتیجه‌ای برد-برد است، نه صرفا حرف زدن و اختلاط.

در محیط کار نیز به‌مراتب تاثیر این خلقیات رو مشاهده کرده‌ام. در اغلب موارد، وقتی موضوعی که نیازمند تعامل بین افراد برای حل اون هست مطرح میشه، تمایل کمی به گفت‌وگو طبق تعریفی که گفتم هست. حتی اگه قصد گفت‌وگو هم بشه، مهارت‌های لازم رو برای مدیریت این شرایط یاد نگرفتیم. نهایتا مسیر گفت‌وگو به سلطه‌گری یک طرف و سلطه‌پذیری طرف دیگه یا ترک محیط ختم می‌شه. برای همین شخصا اعتقاد دارم، گفت‌وگو مهم‌ترین مهارتیه که باید در محیط کار آموزش داده بشه و توسعه و رشد پایدار زمانی اتفاق خواهد افتاد که اعضای سازمان برای گفت‌وگوی عقلانی و صحیح درباره همه چیز توانمند بشن.

در عکس زیر، ده ویژگی برای طرفین گفت‌وگو ذکر شده که در صورت بکارگیری میشه به نتایج مطلوبی از گفت‌وگو رسید.

پی‌نوشت: این عکس بخشی از جلد چهارم «چرا ایران عقب ماند؟» نوشته شده توسط دکتر لشکربلوکی هست. این جلد رو می‌تونید از لینک زیر دریافت کنید.

https://t.me/Dr_Lashkarbolouki/64

  • حمیدرضا لاچین
۰۹
دی

"شهامت زیادی لازم است تا با تعصبات و رژیم‌های سرکوبگر بجنگی، اما پذیرفتن جهل و اقدام به ناشناخته‌ها، جسارت حتی بزرگتری می‌خواهد. اگر چیزی می‌دانیم، نباید از تردید درباره عقایدمان و بازنگری خودمان بترسیم. بسیاری از مردم از ناشناخته‌ها می‌ترسند و برای هر پرسشی، پاسخی صریح می‌خواهند. ترش از ناشناخته‌ها، می‌تواند ما را بیش از هر حاکم مسبتدی فلج کند."

  • بخشی از کتاب 21 درس برای قرن 21 از یووال نوح هراری

ابهام و عدم قطعیت درباره آینده ذاتا برای انسان اضطراب و استرس‌آوره. مخصوصا در دوران کنونی که تغییرات بسیار سریع و پیش‌بینی آینده بسیار سخت شده. اما میزان این اضطراب در همه فرهنگ‌ها یکسان نیست. در طول تاریخ، فرهنگ‌های مختلف راهکارها و رویکردهای مختلفی رو برای مقابله با این اضطراب توسعه دادن که برخی متمرکز بر کنترل آینده (اضطراب بیشتر) و برخی متمرکز بر مواجهه منعطفانه با آن (اضطراب کمتر) بوده. به نظر شما، فرهنگ ایرانی در مواجهه با عدم قطعیت در کجای این طیف قرار داره؟

برای پاسخ، می‌تونیم به نتایج تحقیقات پروفسور گرت هافستد مراجعه کنیم. گرت هافستد یکی از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان در زمینه فرهنگ ملی و سازمانیه. از نظر او، فرهنگ برنامه‌ریزی ذهنی و یادگیری جمعیه که افراد یه گروه رو از افراد سایر گروه‌ها متمایز می‌کنه. هافستد در نتیجه تحقیقات خود 6 بعد زیر رو برای تبیین فرهنگ ملی هر کشور معین کرده:

  • فاصله قدرت
  • اجتناب از عدم اطمینان
  • فردگرایی یا جمع‌گرایی
  • زن‌خویی یا مردخویی
  • گرایش به بلند مدت یا کوتاه مدت
  • خودداری یا لذت‌جویی

ابعاد مدل فرهنگ ملی هافستد

نتیجه تحقیقات او درباره فرهنگ ایران نشون می‌ده که کشور ما در بعد اجتناب از عدم اطمینان نمره بالایی داره و در زمره کشورهای ناسازگار با ابهام قرار می‌گیره. چنین کشورهایی ابهام رو بعنوان یک تهدید دیده و تلاش می‌کنن با ایجاد ساز و کارها و باورها (مثل باورهای مذهبی یا نظام‌های ایدئولوژیک) پاسخ‌های قطعی برای آینده ارائه بدن. در این کشورها، رفتارها و ایده‌های خارج عرف یا تلاش برای ایجاد تغییرات، غیرمعمول ارزیابی شده و با اونها برخورد قهری می‌شه. همچنین امنیت از مهم‌ترین نیازهای مردم این کشور بوده و بر انتخاب‌ها و تصمیماتشون اثرگذاره. مردم برای جواب سوالاتشون به تجارب یا سنن گذشتشگان بیشتر از علم و کشف و جستجو اتکا می‌کنن. در نهایت، تصمیمات و اقدامات کوتاه مدت بوده و هر فرد دنبال کسب سریعترین نتیجه ممکنه.

امتیازات ایران در مدل فرهنگ ملی هافستد

در نتیجه به نظر می‌رسه در فرهنگ ملی ما، ترجیح اکثرمون اینه که به شناخته‌ها بچسبیم و از حرکت به سمت ناشناخته‌ها خودداری کنیم. عدم اطمینان از آینده، باعث می‌شه اکثر ما از اقدام برای تغییر عقب کشیده و به پذیرش وضع موجود تن بدیم. در حالیکه موفق‌ترین جوامع و سازمان‌ها، از افراد شجاعی تشکیل شده که وضع موجود رو زیر سوال برده و سوال‌های سخت می‌پرسن.

می‌تونید برای مطالعه مدل فرهنگ ملی هافستد و نتایج تحقیقاتش درباره فرهنگ ایران، به لینک‌های زیر رجوع کنید.

 

  • حمیدرضا لاچین