وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

رویای من ساختن یک فرهنگ کاری مبتنی بر به‌زیستی هست. فرهنگی که در اون سلامت جسمانی، روانی، روحانی و عاطفی انسان‌ها مقدم بر هر اولویت دیگه‌ای تو محیط کاره و کار، منبعی برای بهبود کیفیت زندگیه.

وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

رویای من ساختن یک فرهنگ کاری مبتنی بر به‌زیستی هست. فرهنگی که در اون سلامت جسمانی، روانی، روحانی و عاطفی انسان‌ها مقدم بر هر اولویت دیگه‌ای تو محیط کاره و کار، منبعی برای بهبود کیفیت زندگیه.

وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بازی بی نهایت» ثبت شده است

۱۱
مهر

ظهور میلتون فریدمن!

میلتون فریدمن، اقتصاددان آمریکایی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل اقتصاد در 1976، از نظریه پردازان اصلی و بزرگ نظام سرمایه‌داری امروزی‌ست. تئوری تقدم سهامداران او از اصول اولیه‌ی تقریبا تمامی کسب و کارها در دهه‌های پایانی قرن بیستم و بسیاری از کسب و کارهای امروزی در سراسر دنیاست.

طبق این تئوری «فقط و فقط می‌توان یک مسئولیت و رسالت اجتماعی برای کسب و کار متصور شد. استفاده از منابع خود و درگیر شدن در فعالیت‌هایی که منجر به افزایش سود آن می‌شود.»

به‌عبارت دیگر، تنها دلیل وجودی یک کسب و کار کسب درآمد و خدمت رسانی به سهامداران است. هر چه بیشتر این ایده در دهه‌های 80 و 90 میلادی تشویق شد، مدیران و شرکت‌های بیشتری بر کسب سودهای کوتاه مدت به هر قیمتی متمرکز شدند. برخی از خروجی‌های مشهور چنین تفکری موارد زیر می‌باشد:

- بحران اقتصادی دات کام دهه 90 و بحران اقتصادی مسکن در 2008

- باب شدن تعدیل‌های دسته جمعی برای جلوگیری از کاهش سود

- افزایش حقوق 800 درصدی مدیران عامل در مقابل 11 درصدی کارکنان طی 40 سال

- رسوایی‌های مالی شرکت‌های انرون و ورلدکام

مدیران و سازمان‌های پشت این بحران‌ها الهام گرفته از فریدمن نگرششان به جامعه چنین بود:«جامعه چه در دستانش دارد تا برای افزایش سود به ما بدهد؟»

تغییرات در حال اتفاق افتادن است. عموم مردم نسبت به چنین تفکراتی احساس بدی دارند (به جز حداقلی که از این نوع فکر منفعت می‌برند). چه نگرشی می‌تواند جایگزین خوبی باشد؟

کارهای کشنده!

تفکر فریدمنی در محیط کار علاوه بر مادی‌گرا شدن سازمان‌ها و رهبران و ایجاد بحران‌های اقتصادی، تاثیر مستقیمی بر سلامت جامعه داشته است. تمرکز سازمان‌ها بر کسب درآمد و سود به هر طریقی، حتی اگر به معنای نادیده گرفتن و ضربه زدن به انسان‌هایی باشد که عامل ایجاد و رشد این سازمان‌اند، باعث شده شاخص‌های وفاداری، مشارکت و رضایت به کمترین مقدار خود در قرن 21 برسد.

طبق تحقیقات گارتنر فقط 13% کارکنان از تجربه‌ی کاریشان رضایت دارند و طبق نظرسنجی گالوپ، تنها 13% کارکنان دنیا در کارشان مشارکت دارند و به شرکت دلبسته‌اند. از طرفی دیگر، فشار شرکت‌ها بر کسب سودآوری فضای ناامنی را در سازمان‌ها ایجاد کرده که نتیجه‌اش کاهش اعتماد در سازمان و به تبع افزایش استرس است. طبق آمار، 40% کارکنان آمریکایی باور دارند کارشان بسیار استرس‌زاست، 25% اعتقاد دارند که کار بزرگترین منبع استرس در زندگیشان است. این به معنای افزایش حدود 20%‌ای استرس کارکنان در 30 سال اخیر است.

از آنجا که واکنش استرس در بدن خاموش کردن سیستم ایمنی است، نتیجه‌ی این میزان استرس افزایش بیماری‌های قلبی و ذهنی و مرگ و میر ناشی از استرس در محیط کار است. به عبارت دیگر، رهبری مبتنی بر سودآوری به‌عنوان تنها رسالت سازمان دارد ما را می‌کشد!!

بازبینی مسئولیت کسب و کار

فریدمن پیشنهاد کرد که یک کسب و کار فقط یک مسئولیت دارد: «سود». نتیجه­ روی آوردن رهبران و سازمانها به چنین تفکری خلق بحرانها و فسادهای اقتصادی و در خطر افتادن سلامت جسم و روان انسان‌­ها بوده است. اما بدون شک تغییراتی در راه است. سیستم کنونی تعادل خود را از دست داده و کم کم در حال از دست دادن نیرو و انگیزه خود است. زمان باز تعریف مسئولیت یک کسب و کار فرا رسیده است.

اکثریت انسان‌­‌ها تمایل دارند که کارشان معنا و هدفی فراتر از خود داشته و به خلق ارزشی در دنیا کمک کنند. کسب و کار نهایتا یک نهاد اجتماعی است که برای خلق ارزش در جامعه ایجاد شده. اگر سازمانی این معنا را به ما دهد، با تمام وجود برای تحقق این هدف مشارکت خواهیم کرد تا جزئی از این مسیر باشیم.

در قبال این تلاش، همه ما حق داریم هنگام کار از لحاظ روحی و روانی احساس امنیت کنیم و نسب به تلاش خود برای تحقق این معنا و هدف، به‌طور عادلانه پاداش دریافت کنیم. زیرا تولید ثروت و قدرت همیشه بر دوش ما مردم و از طریق صرف زمان، انرژی، دانش و تخصصمان است.

در نتیجه، سایمون سینک در کتاب «بازی بی‌­نهایت» مسئولیت کسب و کار را اینگونه تعریف میکند:

«مسئولیت کسب و کار این است که از اراده و منابع خود برای پیشرفت در راستای یک هدف بزرگ­تر از خود استفاده کند، از افراد و محیطی که در آن فعالیت می‌­کند، محافظت کند، منابع بیشتری (سودآوری) تولید کرده تا بتواند در دو اولویت اول خود به پیشرفت ادامه دهد و تا آنجا که ممکن است در بازی باقی بماند.»

چوبانی، شرکت به­‌زیستی

حمدی اولوکایا، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت چوبانی بعنوان یکی از بزرگترین شرکت­های صنایع لبنی در آمریکا، در سال 2019 در یک سخنرانی معروف در تد از لزوم تغییر مسئولیت یک کسب و کار سخن گفت. از منظر او یک کسب و کار در مقایسه با مسئولیت‌­های پذیرفته شده در نظام سرمایه‌داری، مسئولیتهای زیر را به عهده دارد:

  1. قدردانی. مسئولیت اصلی کسب و کار محافظت و رشد انسان‌هایی است که زمان، انرژی و تخصصشان را صرف حرکت کارخانه می‌­کنند و شایستگی بهره‌مندی منصفانه از عواید حاصل را دارند، نه کسب سود برای سهامداران به هر قیمتی.
  2. جامعه. یک کسب و کار باید به جامعه‌­ای که در آن فعالیت می‌­کند خدمت کرده و برای آن ارزش تولید کند، نه انتظار داشتن از جامعه برای خرید محصولات و خدماتی که لزوما نیازی را برطرف نمی‌کنند یا کیفیت زندگی را بهبود نمی‌­دهند.
  3. مسئولیت‌پذیری. یک کسب و کار یک نهاد اجتماعی است که نسبت به تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه مسئولیت داشته و می­تواند تغییرات مثبت ایجاد کند.
  4. پاسخگویی. مدیر عامل و کسب و کار باید بیشتر از هیئت مدیره و سهامداران، پاسخگوی مشتری باشند.

چوبانی یک کسب و کار هدف محور برای افزایش به‌زیستی و رفاه کارمندان، جامعه و محیط زیست است و ثابت کرده که روی آوردن به مسئولیت جدید کسب و کار به‌جای سود، ثروت واقعی ایجاد می‌کند.

زندگی اصیل

در هر بازی‌­ای مانند راه انداختن کسب و کار، ما دو انتخاب داریم. اول آیا می‌­خواهیم بازی کنیم؟ و دوم نحوه بازی کردنمان چگونه است؟ همانطور که تا اینجا گفته شد، اگر تصمیم به ایجاد یک کسب و کار گرفتیم، انتخاب ماست که می­خواهیم از کدام مسئولیت و رسالت کسب و کار پیروی کنیم: رسالت سودمحور یا رسالت هدف محور.

اما در بازی زندگی تنها یک انتخاب داریم: اینکه چگونه می‌خواهیم بازی کنیم. نوع بازی کردن ما تفاوتی با کسب و کار ندارد. اگر تصمیم بگیریم زندگی خودمان را براساس رسالت سود محور پیش ببریم، بدین معنی خواهد بود که ثروتمند شدن یا ترفیع گرفتن را به‌­عنوان هدف اصلی خود انتخاب کرده­ایم.

در عوض زندگی مبتنی بر رسالت هدف محور، به این معنی است که تحت تاثیر پیشبرد آرمان و هدفی بزرگ­تر از خودمان قرار داریم. افرادی را پیدا می‌کنیم که دیدگاه مشترکی با ما دارند و با آنها روابط مبتنی بر اعتماد و عشق می­سازیم تا بتوانیم آرمان جمعی­مان را محقق کرده و دنیا را جای بهتری برای زندگی کنیم.

می‌دانیم که خلقت خداوند حکیمانه است. هر کدام از ما برای هدفی خلق شده و استعدادها و نعمات مورد نیاز برای تحقق آن هدف را در طول زندگی کسب می‌­کنیم. فقط کافیست به آنچه که در دستانمان قرار داده شده نگاهی انداخته، هدف آنها را درک و آن هدف را زندگی کنیم. اینطور است که زندگی اصیل را تجربه خواهیم کرد.

 

 

#بازی_بی‌نهایت #میلتون_فریدمن #تئوری_تقدم_سهامداران #استرس_کاری #مشارکت #وفاداری #رضایت_شغلی #رسالت #مسئولیت #خدمت #هدف #چوبانی  #به‌زیستی #اصالت #هدفمندی #زندگی_هدفمند

 

  • حمیدرضا لاچین
۱۳
شهریور

در هر بازی­ای مانند راه انداختن کسب و کار، ما دو انتخاب داریم. اول آیا می­خواهیم بازی کنیم؟ و دوم نحوه بازی کردنمان چگونه است؟ همانطور که در چهار پست قبلی گفته شد، اگر تصمیم به ایجاد یک کسب و کار گرفتیم، انتخاب ماست که می­خواهیم از کدام مسئولیت و رسالت کسب و کار پیروی کنیم: رسالت سودمحور یا رسالت هدف محور.

اما در بازی زندگی تنها یک انتخاب داریم: اینکه چگونه می­خواهیم بازی کنیم. نوع بازی کردن ما تفاوتی با کسب و کار ندارد. اگر تصمیم بگیریم زندگی خودمان را براساس رسالت سود محور پیش ببریم، بدین معنی خواهد بود که ثروتمند شدن یا ترفیع گرفتن را به­عنوان هدف اصلی خود انتخاب کرده­ایم.

در عوض زندگی مبتنی بر رسالت هدف محور، به این معنی است که تحت تاثیر پیشبرد آرمان و هدفی بزرگ­تر از خودمان قرار داریم. افرادی را پیدا می­کنیم که دیدگاه مشترکی با ما دارند و با آنها روابط مبتنی بر اعتماد و عشق می­سازیم تا بتوانیم آرمان جمعی­مان را محقق کرده و دنیا را جای بهتری برای زندگی کنیم.

می­دانیم که خلقت خداوند حکیمانه است. هر کدام از ما برای هدفی خلق شده و استعدادها و نعمات مورد نیاز برای تحقق آن هدف را در طول زندگی کسب می­کنیم. فقط کافیست به آنچه که در دستانمان قرار داده شده نگاهی انداخته، هدف آنها را درک و آن هدف را زندگی کنیم. اینطور است که زندگی اصیل را تجربه خواهیم کرد.

 

 

  • حمیدرضا لاچین
۲۴
مرداد

حمدی اولوکایا، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت چوبانی بعنوان یکی از بزرگترین شرکت ­های صنایع لبنی در آمریکا، در سال 2019 در یک سخنرانی معروف در تد از لزوم تغییر مسئولیت یک کسب و کار سخن گفت. از منظر او یک کسب و کار در مقایسه با مسئولیت­ های پذیرفته شده در نظام سرمایه­ داری، مسئولیت­ های زیر را به عهده دارد:

  1. قدردانی. مسئولیت اصلی کسب و کار محافظت و رشد انسان­ هایی است که زمان، انرژی و تخصصشان را صرف حرکت کارخانه می­کنند و شایستگی بهره ­مندی منصفانه از عواید حاصل را دارند، نه کسب سود برای سهامداران به هر قیمتی.
  2. جامعه. یک کسب و کار باید به جامعه ­ای که در آن فعالیت می­ کند خدمت کرده و برای آن ارزش تولید کند، نه انتظار داشتن از جامعه برای خرید محصولات و خدماتی که لزوما نیازی را برطرف نمی کنند یا کیفیت زندگی را بهبود نمی­ دهند.
  3. مسئولیت­ پذیری. یک کسب و کار یک نهاد اجتماعی است که نسبت به تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه مسئولیت داشته و می­ تواند تغییرات مثبت ایجاد کند.
  4. پاسخگویی. مدیر عامل و کسب و کار باید بیشتر از هیئت مدیره و سهامداران، پاسخگوی مشتری باشند.

چوبانی یک کسب و کار هدف محور برای افزایش به ­زیستی و رفاه کارمندان، جامعه و محیط زیست است و ثابت کرده که روی آوردن به مسئولیت جدید کسب و کار به­ جای سود، ثروت واقعی ایجاد می­ کند.

 

 

  • حمیدرضا لاچین
۱۰
مرداد

فریدمن پیشنهاد کرد که یک کسب و کار فقط یک مسئولیت دارد: «سود». نتیجه­ی روی آوردن رهبران و سازمان­ها به چنین تفکری خلق بحران­ها و فسادهای اقتصادی و در خطر افتادن سلامت جسم و روان انسان­ها بوده است. اما بدون شک تغییراتی در راه است. سیستم کنونی تعادل خود را از دست داده و کم کم در حال از دست دادن نیرو و انگیزه­ی خود است. زمان باز تعریف مسئولیت یک کسب و کار فرا رسیده است.

اکثریت انسان­ها تمایل دارند که کارشان معنا و هدفی فراتر از خود داشته و به خلق ارزشی در دنیا کمک کنند. کسب و کار نهایتا یک نهاد اجتماعی است که برای خلق ارزش در جامعه ایجاد شده. اگر سازمانی این معنا را به ما دهد، با تمام وجود برای تحقق این هدف مشارکت خواهیم کرد تا جزئی از این مسیر باشیم.

در قبال این تلاش، همه­ی ما حق داریم هنگام کار از لحاظ روحی و روانی احساس امنیت کنیم و نسب به تلاش خود برای تحقق این معنا و هدف، به­طور عادلانه پاداش دریافت کنیم. زیرا تولید ثروت و قدرت همیشه بر دوش ما مردم و از طریق صرف زمان، انرژی، دانش و تخصصمان است.

در نتیجه، سایمون سینک در کتاب «بازی بی­نهایت» مسئولیت کسب و کار را اینگونه تعریف می­کند:

«مسئولیت کسب و کار این است که از اراده و منابع خود برای پیشرفت در راستای یک هدف بزرگ­تر از خود استفاده کند، از افراد و محیطی که در آن فعالیت می­کند، محافظت کند، منابع بیشتری (سودآوری) تولید کرده تا بتواند در دو اولویت اول خود به پیشرفت ادامه دهد و تا آنجا که ممکن است در بازی باقی بماند.»

  • حمیدرضا لاچین
۰۲
مرداد

تفکر فریدمنی در محیط کار علاوه بر مادی‌گرا شدن سازمان‌ها و رهبران و ایجاد بحران‌های اقتصادی، تاثیر مستقیمی بر سلامت جامعه داشته است. تمرکز سازمان‌ها بر کسب درآمد و سود به هر طریقی، حتی اگر به معنای نادیده گرفتن و ضربه زدن به انسان‌هایی باشد که عامل ایجاد و رشد این سازمان‌اند، باعث شده شاخص‌های وفاداری، مشارکت و رضایت به کمترین مقدار خود در قرن 21 برسد.

طبق تحقیقات گارتنر فقط 13% کارکنان از تجربه‌ی کاریشان رضایت دارند و طبق نظرسنجی گالوپ، تنها 13% کارکنان دنیا در کارشان مشارکت دارند و به شرکت دلبسته‌اند. از طرفی دیگر، فشار شرکت‌ها بر کسب سودآوری فضای ناامنی را در سازمان‌ها ایجاد کرده که نتیجه‌اش کاهش اعتماد در سازمان و به تبع افزایش استرس است. طبق آمار، 40% کارکنان آمریکایی باور دارند کارشان بسیار استرس‌زاست، 25% اعتقاد دارند که کار بزرگترین منبع استرس در زندگیشان است. این به معنای افزایش حدود 20%‌ای استرس کارکنان در 30 سال اخیر است.

از آنجا که واکنش استرس در بدن خاموش کردن سیستم ایمنی است، نتیجه‌ی این میزان استرس افزایش بیماری‌های قلبی و ذهنی و مرگ و میر ناشی از استرس در محیط کار است. به عبارت دیگر، رهبری مبتنی بر سودآوری به‌عنوان تنها رسالت سازمان دارد ما را می‌کشد!!

 

منابع:

 

https://www.forbes.com/sites/victorlipman/2019/01/09/workplace-trend-stress-is-on-the-rise/#6d78c2b16e1b

https://www.stress.org/workplace-stress#:~:text=Highlighted%20statistics%20from%20the%20report,or%20extremely%20stressed%20at%20work

https://news.gallup.com/poll/241649/employee-engagement-rise.aspx#:~:text=In%20March%202016%2C%20Gallup%20also,for%20every%20actively%20disengaged%20one.

  • حمیدرضا لاچین
۲۳
تیر

 

میلتون فریدمن، اقتصاددان آمریکایی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل اقتصاد در 1976، از نظریه پردازان اصلی و بزرگ نظام سرمایه‌داری امروزی‌ست. تئوری تقدم سهامداران او از اصول اولیه‌ی تقریبا تمامی کسب و کارها در دهه‌های پایانی قرن بیستم و بسیاری از کسب و کارهای امروزی در سراسر دنیاست.
طبق این تئوری «فقط و فقط می‌توان یک مسئولیت و رسالت اجتماعی برای کسب و کار متصور شد. استفاده از منابع خود و درگیر شدن در فعالیت‌هایی که منجر به افزایش سود آن می‌شود.»
به‌عبارت دیگر، تنها دلیل وجودی یک کسب و کار کسب درآمد و خدمت رسانی به سهامداران است. هر چه بیشتر این ایده در دهه‌های 80 و 90 میلادی تشویق شد، مدیران و شرکت‌های بیشتری بر کسب سودهای کوتاه مدت به هر قیمتی متمرکز شدند. برخی از خروجی‌های مشهور چنین تفکری موارد زیر می‌باشد:
- بحران اقتصادی دات کام دهه 90 و بحران اقتصادی مسکن در 2008
- باب شدن تعدیل‌های دسته جمعی برای جلوگیری از کاهش سود
- افزایش حقوق 800 درصدی مدیران عامل در مقابل 11 درصدی کارکنان طی 40 سال
- رسوایی‌های مالی شرکت‌های انرون و ورلدکام
مدیران و سازمان‌های پشت این بحران‌ها الهام گرفته از فریدمن نگرششان به جامعه چنین بود:«جامعه چه در دستانش دارد تا برای افزایش سود به ما بدهد؟»
تغییرات در حال اتفاق افتادن است. عموم مردم نسبت به چنین تفکراتی احساس بدی دارند (به جز حداقلی که از این نوع فکر منفعت می‌برند). چه نگرشی می‌تواند جایگزین خوبی باشد؟

  • حمیدرضا لاچین