وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

رویای من ساختن یک فرهنگ کاری مبتنی بر به‌زیستی هست. فرهنگی که در اون سلامت جسمانی، روانی، روحانی و عاطفی انسان‌ها مقدم بر هر اولویت دیگه‌ای تو محیط کاره و کار، منبعی برای بهبود کیفیت زندگیه.

وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

رویای من ساختن یک فرهنگ کاری مبتنی بر به‌زیستی هست. فرهنگی که در اون سلامت جسمانی، روانی، روحانی و عاطفی انسان‌ها مقدم بر هر اولویت دیگه‌ای تو محیط کاره و کار، منبعی برای بهبود کیفیت زندگیه.

وبسایت حمیدرضا لاچین - فعال در حوزه‌ی منابع انسانی، رهبری و توسعه فردی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هفته تفکر» ثبت شده است

۱۸
فروردين

در اولین مقاله مجله به‌زیستی، از میزان پایین دلبستگی کارکنان در سطح دنیا و روزمرگی‌ای که درگیرش هستن گفتم و در ادامه ارتباط مستقیم و همبستگی مثبت میان به‌زیستی و دلبستگی کارکنان رو بررسی کردم (این مقاله رو می‌تونید از اینجا مطالعه کنید.). در این پست قصد دارم کمی بیشتر مفهوم دلبستگی رو بررسی و درباره برخی روش‌های دیگر بهبودش بنویسم.

ابتدا تعریف دلبستگی رو مرور کنیم. همونطور که در مقاله اشاره شده: «منظور از دلبستگی کارکنان، میزان مشارکت، درگیری و اشتیاقی هست که افراد نسبت به کار و محیط کارشون دارن. افرادی که به سازمانشون دلبسته هستن، از تمام ظرفیت‌هاشون برای پیشبرد اهداف سازمان استفاده می‌کنن و تجربه‌ای بهره‌ور و لذت‌بخش از کار کردن دارن.». همونطور که از تعریف پیداست، دلبستگی یه احساسه که از تجربه کارکنان از تعاملات روزمره‌شون با سازمان و مدیرانش شکل می‌گیره. نمی‌شه لزوما با پرداخت حقوق زیاد یا فراهم کردن مزایای مادی متنوع انتظار دلبستگی از کارکنان داشت. دلبستگی قابل خریدن و معامله نیست. به قول استفان کاوی:"شاید بتونیم دست کسی رو بخریم، اما قلب و مغزش رو نه. قلب و مغز هرکس اونجاست که وفاداری و علاقه او اونجاست."

اما چطور می‌تونیم قلب و مغز آدم‌ها رو علاقه‌مند به خود کنیم؟

استفان کاوی در کتاب «هفت عادت مردمان موثر»، مفهومی به اسم سپرده عاطفی رو مطرح می‌کنه. سپرده عاطفی استعاره‌ای از میزان اعتبار، اعتماد و امنیتی هست که در یک رابطه ایجاد شده. از نظر کاوی، سپرده عاطفی هم مثل سپرده بانکیه و باید بطور منظم در اون واریزی انجام بدیم تا در زمان مناسب قادر به برداشت باشیم. می‌تونیم به دلبستگی هم از منظر سپرده عاطفی نگاه کنیم. زمانی می‌شه از کارکنان انتظار دلبستگی، طبق تعریفی که کردیم رو داشت، که قبلش کلی واریزی عاطفی در حسابشون داشته باشیم. برای این واریزی هم لزوما نیازی به پول نداریم. تنها می‌شه با بکارگیری یه سری اصول و رفتار روزمره و بدون هزینه خاصی، این سپرده رو افزایش داد.

کارهای ساده‌ای مثل رعایت ادب و نزاکت، رفتار متواضعانه و محترمانه، صداقت و شفافیت، خوش قول بودن، گوش سپردن همدلانه، توجه و اهمیت به فرد و مهربانی‌های کوچک مثل تشکر، قدردانی و تحسین می‌تونه سپرده عاطفی رو تا حد زیادی پر کنه و پشتوانه عاطفی مناسبی رو برای ما بسازه. البته به شرطی که اصیل و مداوم باشه.

فقط با مراقبت از وجود اونهاست که می‌تونیم وفاداری، علاقه، اشتیاق و حس تعهدشون رو بدست بیاریم

  • حمیدرضا لاچین
۰۵
بهمن


بدون خلوت کردنی فوق العاده، خلق هیچ کار درخوری امکان پذیر نیست.

- پابلو پیکاسو

بیل گیتس، بنیانگذار شرکت مایکروسافت و دومین مرد ثروتمند جهان، مشهور است همواره هفته­ ای را تعطیل می­کند تا به­ جای وظایف روزانه­ اش در مایکروسافت، فقط به خواندن و فکر کردن بپردازد. این عادت او به دهه 1980 برمی ­گردد و اینکه حتی در اوج گسترش مایکروسافت هم به این کار ادامه داده است.

به عبارت دیگر، دو بار در سال در طول پرمشغله ­ترین و آشفته­ ترین دوران تاریخ شرکت، باز هم زمان و فضایی را در برنامه زمانی خودش خلق کرده بود تا به مدت یک هفته جز خواندن مقاله و کتاب، مطالعه­ ی فناوری و فکر کردن درباره ­ی تصویری کلان کاری نکند. او اسم این هفته را «هفته تفکر» نامیده است.

بدیهی به نظر می­ رسد، ولی آخرین باری که در روز پرمشغله ­تان وقت گذاشتید تا فقط بنشینید و فکر کنید کی بود؟ منظورم پنج دقیقه­ ای نیست که صبح­ ها در حین رفتن به محل کار برای تنظیم فهرست­ کارهای روزانه­ تان وقت می ­گذارید یا جلسه­ ای که در آن درباره­ ی رویکردتان در برابر پروژه ­ی دیگری که رویش کار می­ کنید، غرق تفکر شده ­اید. منظورم کنار گذاشتن آگاهانه ­ی زمانی عاری از حواس پرتی در مکانی عاری از حواس پرتی است که در آن، جز فکر کردن هیچ کار دیگری نمی­ کنید.

رویکرد اشتباه

رویکرد اشتباه اکثر افراد این است:«سرم شلوغ است و برای فکر کردن درباره زندگی وقت ندارم».

با این طرز تفکر خودمان را در زندگی مشغول انبوه چیزهای کم اهمیت کرده و از تمرکز و پرداختن به حیاتی­ ترین مسائل زندگی خود باز می­ مانیم، و لذت سفر زندگی را آنچنان که باید نمی ­چشیم. زمانی به خود می ­آییم که با حسرت به زمان­ های سپری شده خود نگاه کرده و هم­چنان حس می­کنیم که به اهداف خود نرسیده ­ایم. مانند مدیر شرکتی که پنج سال بیشتر از آنچه قرار بود در شرکتی مانده است. او حتی زمانی برای تامل کردن و دیدن چشم انداز آینده وقت نگذاشته بود. به اکثر سازمان­ های دولتی و خصوصی کشور خودمان که نگاهی بیندازیم، نه فضایی و نه زمانی برای کارکنان خود جهت تامل ایجاد نمی­ کنند. با این رویکرد چگونه می­توان توقع اثربخشی و نوآوری از کارکنان یک سازمان داشت!

رویکرد صحیح

افراد هدفمند و اصل گرا همواره به خود می­ گویند:«باید فضایی برای فرار کردن از مشغله ­ها و بررسی زندگی ایجاد کنم.»

همه ما می ­توانیم یاد بگیریم که در زندگی­ مان فضای بیشتری خلق کنیم. همه ما می­ توانیم برای خود یک هفته تفکر ایجاد کنیم. زمانی که به دور از روزمره ­گی­ های زندگی، در تمرکز و بدون مزاحمت به تفکر درباره زندگی حرفه ­ای، زندگی خانوادگی، سیاست، مسائل سیاسی و اجتماعی و غیره بپردازیم. این تفکر به ما کمک می­ کند چیزهای حیاتی زندگی­ مان، آن­هایی که ما را به چشم انداز و اهداف خود نزدیکتر می­ کند، را تشخیص داده و بهره­ وری زندگی خود را افزایش دهیم.

تعجبی ندارد در شرکتی مانند گوگل تعداد قابل توجهی از محصولات شرکت مانند جی­میل در زمان استراحت کارکنان خلق شده است. گوگل کارکنان خود را تشویق می­ کند که حداقل روزی دو ساعت از زمان کاری خود را به انجام پروژه ­های شخصی خود بپردازنند. کارکنان در این زمان به دور از استرس، مشغله­ ها و روزمرگی­ های شغلی خود زمانی برای تفکر و تمرکز داشته که نتیجه آن خلق نوآوری­ های متعدد در این شرکت شده است.

اتاقک سیاه بدون فناوری

در دانشکده طراحی دانشگاه استنفور مخفیگاهی در طبقه همکف دانشکده ساخته شده که «اتاق سیاه» نام دارد. این اتاق کوچک به عمد طوری طراحی شده است که فقط یک تا سه نفر در آن جا شوند. این اتاق بدون پنجره و عایق صداست و از قصد طوری طراحی شده که در آن خبری از حواس پرتی نباشد. در این اتاق هیچ فناوری وجود نداشته و امکان استفاده از آنها نیز نمی باشد. افراد فقط برای فکر کردن به آن جا می ­روند تا آگاهانه تشخیص معدود چیزهای ضروری را از انبوه چیزهای خوب تمرین کنند.

همه ما باید یک اتاقک سیاه بدون فناوری برای خود داشته باشیم. فناوری می­تواند مخل تمرکز و تفکر شود. دقت کنید امروزه زمانی که در فرودگاه منتظر سوار شدن بر هواپیما هستیم یا در مطب دکتر منتظر این هستیم که نوبت­مان شود، خود را با موبایل یا سایر ابزار فناوری سرگرم می­ کنیم. زمانی که می­ توانستیم برای فکر کردن و پردازش اختصاص دهیم.

در زمان تفکر و تمرکز خود باید خود را از فناوری دور کرده و در اتاقک سیاه خود فقط قدم زده و به تامل بپردازیم.

چه دو ساعت در روز وقت بگذارید یا دو هفته در سال یا حتی پنج دقیقه در اول هر روز، مهم است که برای فرار از زندگی پرمشغله ­تان فضایی ایجاد کنید.


برگرفته از کتاب اصل گرایی، نوشته گرگ مک کویین


#جمعه_یادگیری

#اصل_گرایی

#Learning_Friday

#Essentialism

  • حمیدرضا لاچین